نمیدانم کدام دست ظریف الماس های کوچک ودرخشان رادر دامن آسمان چیده ...
نمیدانم دیو سپید صبح الماس هارا بلعیده یا همان دست نا مریی آنهارا به هم فشرد و در وسط آسمان قرار داد!یک الماس بزرگ ودرخشان در قلب آبی آسمان که برای همه میدرخشد...
شاید هم الماسی درکار نباشد و آن نور ها فقط روزنه هایی نورانی باشند به دنیای زیبای فرشتگان!!!
سرزمینی از جنس نور و رویا...افسانه ای واقعی و زاده ی شب!
شاید هم...
ولیچندان هم مهم نیست که آنها چیستند که در قلب آسمان نهان اند.مهم اینه که در قلب من و تو چه ستاره ایست؟!
از جنس چیست؟
الماسی سخت یا دنیایی رویایی؟!!!...
*